جهان عرب پس از اینکه در چند دهه گذشته شاهد اقتدارگرایی، رکود سیاسی و ترویج تبلیغات بود، در سالهای اخیر در مسیر تحولات سیاسی گستردهای قرار گرفت و به دنبال آنچه به نام «بهار عربی» یاد میشود، بار دیگر نیروهای خارجی به منطقه بازگشتند و زمینه استقرار پایگاههای نظامی قدرتهای جهانی در نقاط مختلف جهان عرب فراهم شد.
طبق معمول دیدگاهها در مورد «بهار عربی» متفاوت است، برخی این تحول را چیزی جز فاجعه نمیبینند و برخی دیگر، پیامدهای آن را در دو بعد مثبت و منفی بررسی میکنند؛ در حالیکه گروه سوم، وضعیت دشوار و پیچیده کنونی جهان عرب را در چشم انداز وسیعی مورد مطالعه قرار میدهند که در یک محیط باز بینالمللی قرار گرفته و کشمکشهای قرن بیست و یکم آن، یادآور سیاست قرن نوزده است.
هرچند قیامهای مردمی که در بحبوحه بهار عربی آغاز شد، خیابانهای بسیاری از شهرهای عربی را پر کرد، اما این قیامها نتوانست خلأ موجود در صحنه سیاسی جهان عرب را پر کند و برخلاف توقع و آرزوها، بهار عربی، باعث هموار شدن مسیر مداخلات منطقهای و بینالمللی به شماری از کشورهای عربی شد و بر میزان چالشها افزود. با آنکه قیامهای مردمی در تونس، مصر و سودان به پیروزی رسید اما نتوانست خواستهها و مطالبات موردنظر را برآورده کند. نظامهای پیشین سقوط کرد ولی نظامهای جدید قادر به تأمین عدالت اجتماعی، رشد اقتصادی، برچیدن بساط فقر، بیکاری و فساد نشد. البته هدف از راه اندازی انقلابها تنها برای تغییر نظامها نیست بلکه تلاش برای دگردیسی مثبت جوامع بشری است، در غیر اینصورت انقلاب تبدیل به کودتایی میشود که ملت و ارتش نقش مشترکی در آن دارند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در لیبی، سوریه و یمن قیامهای مردمی با شکست روبهرو شد و آتش جنگهای داخلی متعددی را برافروخت که حمایت مستقیم منطقهای و بینالمللی و دخالت نظامی و مالی نیابتی را با خود دارد. افزون بر آن، درگیریهای داخلی، فرصتی را برای جریانهای تکفیری تروریستی که دموکراسی را "کفر" میدانند فراهم کرد و آنها با سردادن شعارهای مذهبی درصدد تأسیس دولتهای فاشیستی شدند.
در این میان، سوریه که وارد دهمین سال جنگ و درگیری میشود، از نظر جغرافیایی میان رژیم بشار اسد، ایران، ترکیه و کُردهای مورد حمایت آمریکا تقسیم شده و از نظر نظامی و سیاسی تحت تأثیر نفوذ روسیه و محاسبات مسکو در تعامل با واشنگتن، تهران، آنکارا، کُردها و دولت دمشق قرار گرفته است. این در حالی است که داعش تا به حال در «بادیه» فعالیت داشته و جنگجویان جبهه النصره وابسته به القاعده هنوز هم در استان ادلب و برخی دیگر از مناطق سوریه حضور دارند.
لیبی در ورطه جنگ داخلی فرو رفت و در معرض مداخلات منطقهای و بینالمللی قرار گرفت و ترکیه با استفاده از این فرصت، به لیبی لشکرکشی کرد و وارد عرصه تنشهای نفت و گاز شرق دریای مدیترانه شد. اما یمن در عمق جنگ داخلی بیپایانی فروافتاد و قلمرو آن میان شبهنظامیان حوثی و دولت مشروع یمن تقسیم شد. حتی در نقاط دور از جنگهای داخلی، جهان عرب با شرایط دشواری روبهرو است. مصر درگیر نگرانیهای داخلی و مبارزه با تروریسم اخوانالمسلمین است. عراق به ایران و آمریکا واگذار شده است و مصطفیالکاظمی، نخست وزیر آن کشور در تلاش برای بازگرداندن عراق به آغوش جهان عرب و به دست آوردن جایگاه فراخور عراق در سطح منطقه است و هشدار میدهد اگر اصلاحات لازم ایجاد نشود، دولت عراق به دلیل "فساد و سوء استفاده از پول و قدرت" سقوط خواهد کرد. کشورهای عربی حوزه خلیج فارس گرفتار تهدیدهای ایران هستند و در مسیر عادیسازی روابط با اسرائیل گام بر میدارند.
اما الجزایر، پس از استقلال، نقش خود را از دست داد و ارتش آن کشور مانع انقلاب مسالمت آمیز مردمی برای تغییر رژیم شد و البته هیچ یک از تحولات یادشده را نمیتوان بیارتباط به قدرتهای منطقهای و بینالمللی که چشم طمع به این پهنه دوخته اند، دانست.
در دهه هشتاد قرن گذشته، لبنانیها پیشنهاد تأسیس دو پایگاه نظامی را به آمریکا دادند، اما كاسپار واینبرگر، وزیر دفاع وقت آمریکا به جانب لبنانی گفت: "ما نیازی به ایجاد پایگاه نظامی نداریم." در حالیکه آمریکا پس از بهار عربی و حتی پیش از آغاز آن، در صدد ایجاد پایگاههای نظامی در شماری از کشورهای عربی، ترکیه، جیبوتی و جزیره کرت در یونان شد.
فرانسه در شماری از کشورهای عربی و آفریقایی پایگاه هایی نظامی دارد. بریتانیا پایگاههای قدیمی در قبرس و پایگاههای جدیدی در کشورهای عربی دارد. روسیه پایگاههایی در سوریه و سودان دارد و سازمان القاعده در صدد گسترش نفوذ در مصر و لیبی است. چین در جیبوتی پایگاه نظامی دارد. ترکیه پایگاههایی در سوریه، عراق، لیبی و قطر دارد و در حال مذاکره با سودان بر سر ایجاد پایگاهی در یکی از جزایر سودان است. ایران پایگاههایی در سوریه، حشد شعبی در عراق، حزب الله در لبنان و حوثیها را در یمن دارد.
با این حال، طبق گفته مالکوم هوبرکر، مورخ آمریکایی، قدرتهای مداخلهگر خارجی در کشورهای عربی در وضعیتی قرار گرفته اند که نه توان پیروزی دارند و نه قادر به عقبنشینی هستند. رژیمهای حاکم، سیاست سرکوبی جامعه را ادامه میدهند در حالیکه انقلابها، جوامع بشری را دچار آشفتگی و تفرقه میکنند. البته برخی از این اقدامات، تحت حمایت قدرتهای خارجی و برخی دیگر در نتیجه اشتباهات طرفهای داخلی انجام میشود، در حالیکه نابسامانیهای دیگر جهان عرب، ناشی از خشکاندیشی، فرقهگرایی و رویاهای احیای"خلافت" توسط سازمانهای تروریستی است.
© IndependentArabia